اثبات نظر مسمر,کشف هیپنوتیزم به وسیله پویسکور
اثبات نظر مسمر,کشف هیپنوتیزم به وسیله پویسکور
مسمر اولین کسی بود که «هیپنوتیزم» را کشف کرد ولی تا زمانی که زنده بود این کلمه را نشنید، زیرا علمی که امروز به نام هیپنوتیزم میشناسیم غیر از چیزی است که مسمر آن را پایهگذاری کرده بود. اشتفن تسوایک مینویسد:
«… و اگر چه او بود که برای اولین بار پرده را بالا زد … که سرنوشت را ببیند، ولی خود او چیزی ندید و نتوانست بفهمد که چه چیزی را کشف کرده است.»
مسمر، از کنار این کشف بزرگ علمی گذشت بدون این که آن را ببیند، و سینه به سینه با آن مواجه شد،بدون اینکه آن را بشناسد و چون بر طبق یک اصل همیشگی، افتخار اختراعات و اکتشافات همواره با کسانی است که ان را تعیین و تثبیت میکنند، لذا این افتخار به جای اینکه نصیب دکتر مسمر شود نصیب شاگر و مرید او «کنت ماکسیم دوپویسکور» شد و تاریخ میگوید که «پویسکور» اولین کسی است که توانست نشان دهد که یک نفر میتواند در شخص دیگر اثر کند و این اثر به قدری زیاد است که سبب میشود تغییرات زیادی در آن شخص ظاهر گردد.
پویسکور کی بود؟
پویسکور ابتدا افسر توپخانه بود و سپس در ۱۷۸۹ به مقام سرتیپی رسید، ولی به سال ۱۷۹۲ ارتش را ترک گفت. از سال ۱۷۹۷ به مدت دو سال زندانی شد زیرا دو برادر او از فرانسه مهاجرت کرده بودند و پویسکور به نامههای برادران خود جواب داده بود. پس از خروج از زندان به سمت شهردار انتخاب شد و در سال ۱۸۱۴ به توسط لوئی شانزدهم به مقام سپهبدی رسید.
در همان سال ۱۸۷۴ میلادی که مسمر با دانشمندان عضو اکادمی فرانسه ودانشکده طب مبارزه میکرد، پویسکور رسالهای به عنوان «گزارش عملیات مانیهتیزم» نوشت و آن را برای «بولانزه» رییس پارلمان شهر «بردو» فرستادو در این رساله نظریات صریح وبدون ابهامی درخصوص مانیتیزم بیان کرد و در حالی که مسمر هنوز با مغناطیس حیوانی و اکسیر حیاتی خود دست به گریبان بود «پویسکور» به طرزی غیر منتظره دریچه جدیدی را به طرف مجهولات گشود و چیزهایی به مردم نشان داد که به خوبی میدیدند و هم میتوانستند بفهمند. مطالعات پویسکور سبب گردید که کشف جدیدی به عمل آمد و معلوم شد به وسایل مصنوعی ممکن است دیگران را خوابانید و در عالم خواب چیزهایی رابه آنها تلقین نمود و در همین خواب چیزهایی را از آنها پرسید.
تصویر (کنت ماکسیم دوپویسکور) از روی تصویری که در کتابخانه فرانسه ظبط است
چرا برخی اشخاص در خواب راه میروند.
مدت چندین قرن بود که علما می خواستند بفهمند چطور میشود که بعضی از اشخاص در حالی که خوابیدهاند از جا بر میخیزند و راه میروند، و بدون اینکه چشم بگشایند از پلکان و یا نردبان سعود مینمایند و خود را به بام خانه میرسانند و از جاهایی که شخص در حال بیداری جرأت ندارد عبور کند عبور میکنند و باز در حالی که همچنان چشمشان بسته است به خوابگاه خود برمیگردند و استراحت میکنند و روز دیگر که از خواب بر میخیزند هیچ به یاد ندارند که شب پیش، چه بر آنها گذشته است.
علماو دانشمندان از هزار سال و بلکه دو هزار سال به این طرف این اشخاص را میدیدند و نمیدانستند برای حال و وضع عجیب آنها توضیحی پیدا کنند.
دانشمندان نمیتوانستند این اشخاص را دیوان هبخوانند، برای اینکه در حال عادی هوشیار هستند، و کارهای خود را با دقت و بدون حواسپرتی انجام میدهند و نیز نمیتوانستند این اشخاص را جزو مردم عادی بدانند زیرا کسی که در عالم خوای از جا بر میخیزد و با چشم بسته، به راه میافتد و از جاهایی عبور میکند که در عالم بیداری محال است انسان جرأت عبور از آن نقاط را داشته باشد، قطعاً یک فرد عادی نیست.
اما متحیر بودند، کیست که در عالم خواب راهنمای این اشخاص میباشد؟ … کدام حس و شعور و نیروی ذاتی است که در حال خواب مانع از این می شود که آنها به زمین بیفتند و هنگامی که از کنار یک پرتگاه عبور مینمایند نمیگذارد سرنگون شوند؟
دانشمندان در برابر این وضع غیرعادی حیران بودند و علت آن را نمیدانستند و چون اعتراف به جهل خوب نبود آن را منسوب به بوالهوسی طبیعت میکردند و میگفتند گاهی طبیعت اینگونه اشخاص غیرعادی را به وجود میآورد تا به جهانیان ثابت کند، علاوه بر قوانین مسلم و منظم چیزهایی هست که مردم از آن بیاطلاع هستند و نباید زیاد به معلومات و تجربیات خود مغرور باشند.
ولی ناگهان یکی از شاگردهای مسمر ملعون «!» که حتی دیپلمه دانشکده طب نبوده، پرده از روی این راز روحی و ذاتی برداشت و گفت این حال برخلاف آنچه علمای قدیم و جدید استنباط کردهاند استثنایی نیست و نباید مثل گوساله دوسر، و یا گوسفند سه پا آن را از اشتباهات طبیعت و یا وقایع استثنایی دانست.
بلکه یک حال عادی است که میتوان به قوانین آن پی برد و ممکن است این عمل را تکرار کرد و در حال بیداری با وسایل مخصوصی هر یک از افراد بشر را خوابانید که آنها در عالم خواب بدون اراده اعمالی را انجام دهند و حرکاتی بنماید که قصد و نیت شخصی، به هیچ وجه در آن تأثیر ندارد. کنت «پویسکور» از کسانی بود که از روز اول به مسمر علاقهمند شد و بر طبق اسلوب تداوی او در کاخ بزرگ خود واقع در ولایت «بوزانسی» بیماران را مجاناً معالجه میکرد اما بیماران او برخلاف بیماران مسمر اعیان اشراف نبودند که اعصاب ظریف و سریعالتأثیر داشته باشند، بلکه سربازان محلی و روستاییان و شبانان، بیماران «پویسکور» را تشکیل میدادند و به طور کلی کسانی بودند که برخلاف شهریها اختلال عصبی کمتر در آنها مشاهده میشود.
******************************
با عضو شدن در کانال تلگرام ما هر روز از مطالب علوم عرفانی و ادعیه اذکار و همچنین از مطالب روز روانشناسی هیپنوتیزم و یوگا و موفقیت در گوشی خود در اختیار داشته باشید و در گوشی خود مطالعه کنید.
برای عضویت وارد لینک زیر شوید
http://telegram.me/inapplyoriginal
بعد از کلیک پنجره ای باز میشود و روی دکمه ok کلیک کنید و سپس وارد کانال ما میشوید در این صفحه در پایین صفحه روی دکمه join کلیک کنید تا برای همیشه عضو کانال ما شوید.
اثبات نظر مسمر,کشف هیپنوتیزم به وسیله پویسکور