آغاز مخالفتها با دکتر مسمر,کاشف هیپنوتیزم
آغاز مخالفتها با دکتر مسمر
تاریخ زندگی مردان بزرگ نشان داده است، که هرگاه کسی پیدا شده عقیده تازهای ابراز داشته یا کشف تازهای کرده و یا حرف تازهای گفته و به طور کلی چیز تازه و قوی را ارائه داده است با سه دسته از اشخاص مواجه شده است؛ یک دسته موافقین، یک دسته مخالفین و یکدسته بیطرفها که تماشاگر صحنه هستند موافقین و مخالفین ممکن است هر یک به دستههای متفاوتی تقسیم شوند، موافقین ممکن است در اثر بیاطلاعی یا تلقین یا منافع شخصی و یا حسن نیت فطری موافقت نمایند و یا ممکن است دانشمندان بزرگی باشند که عاری از عقدههای روانی و حسادت از روی درک و فهم موضوع تازه را بپذیرند و از آن حمایت کنند، مخالفین نیز ممکن است برخی به علت دانش و فهم خود موضوع تازه را بیپایه و اساس و غیر منطقی و غیر علمی بدانند و یا ممکن است به علت حسادت یا به خطر افتادن منافع شخصی خودشان مخالفت نمایند.
مخالفین مسمر دو دسته بودند – حسودهای کوته بین و کسانیکه منافعشان به خطر افتاده بود اشتفن تسوایک در کتاب کاشف مانیه تیسم مینویسد:
هرچه شهرت مسمر در معالجه امراض زیادتر میشد به همان نسبت دوستان صمیمی و خصوصاً طبقه دانشمندان و بزرگان علم از او دوری میکردند هر چه مسمر از دانشمندان دعوت مینمود که آنها به مطب و بیمارستان مغناطیسی او بیایند و به چشم خود به بینند که روش طبابت او حقه بازی و پشت هم اندازی نیست ولی آنها دعوت مسمر را نمیپذیرفتند و بدون این که از نزدیک مطالعه کنند و شخصاً آزمایش نمایند ندیده و نسنجیده با او مخالفت میکردند.
مسمر خیلی زود متوجه شد که دوستان و برخی از دانشمندان یا به او حسادت میورزند و یا او را دروغگو و حقهباز میدانند، شق دوم درست نبود، زیرا اگر تصور میکردند که دکتر مسمر دروغگو حقهباز است به مطب او میرفتند و از نزدیک با وضع کارش آشنا میشدند، یاراست بود یا دروغ اگر راست بود که بایستی او را کمک و یاری میکردند و اگر دروغ بود که لازم بود و میبایستی رسوایش کنند، پس اجباراً شق اول مطرح بود یعنی نسبت به مسمر حسادت میورزیدند و شاید هم منافعشان به خطر افتاده بود.
انتظار مسمر از همکاران و دانشمندان
مسمر از همکاران و دانشمندان شهر «وین» انتظار داشت که با کمال دقت، عقاید و روش کارش را بررسی نمایند، از نزدیک به بینند و امتحان کنند و اگر در کارش اشکال و ایرادی هست به او بگویند و رفقا، همکاران و دانشمندان «اطریش» که سابقاً آنهمه او را دوست میداشتند حتی با او دیگر حرف نمیزدند، و مسمر احساس میکرد که گویا همه با هم تبانی و توافق کردهاند که با مسمر مخالفت کنند.
نامه مسمر به رئیس فرهنگستان شهر مونیخ
در ماه مارس ۱۷۷۶ دکتر مسمر نامهای به رئیس فرهنگستان شهر مونیخ نوشت، بدین عبار که: «چون نظریه من، راجع به مانیه تیسم، جدید و بدون سابقه است، لذا مردم با آن مخالفت میکنند» و دو ماه بعد از آن مسمر با کسالت زیادی لب به شکایت گشود و گفت « من با اینکه مرتباً در عرصه مانیه تیسم نائل به کشفیات طبی و فیزیکی جدیدی میشوم، با وجود این خیلی میل دارم که اسلوب جدید تداوی من مورد بحث و انتقاد قرار گیرد، ولی هیچکس حاضر نیست که نظریه و اسلوب مرا تحت مطالعه قرار دهد، و من دائماً ناچار هستم که با توطئهها و مخالفتهای کوتاه نظرات مبارزه نمایم.
این اشخاص بدون اینکه اسلوب معالجه مرا مورد مطالعه و دقت قرار دهند میگویند که من حقهباز و شارلاتان میباشم و معتقدند که هر کس نظریه مرا قبول نماید دیوان است» آری چنین است سرنوشت هر حقیقت جدیدی که تازه به دنیای علم قدم گذاشته باشد.
علت مخالفتها
مسمر صد سال زود متولد شده بود، عقاید اجتماعی قرن هجدهم اروپا دوران خرافات و موهومات قرون وسطی را پشت سر گذاشته بود دانشمندان نمیخواستند هیچ عقیده و حرف تازهای را در زمینه علوم عملی بدون دیدن، لمس کردن و آزمایش کردن بپذیرند، غافل از اینکه ممکن است کشف مسمر هم جز آزمایش و عمل چیز دیگری نباشد، کما این که مرور زمان بالاخره هیپنوتیزم را قبول کرد و آن را به عنوان علم و فن به رسمیت شناخت.
علل دیگر مخالفتها حسادت، تعصب و جهالت و شاید هم ضرر و زیان شخصی برخی از پزشکان بود، به همین دلائل در مجلات و روزنامهها مقالاتی بدون امضاء مینوشتند و روش معالجه مسمر را مسخره میکردند، بباد انتقاد میگرفتند و بدون اینکه وارد در حقیقت موضوع شوند مسمر را حقه باز و کلاهبردار میخواندند ولی بنا به دلائلی هنوز جرئت نمیکردند حملات شدید و علنیتری بنمایند، تا اینکه موضوع معالجه دوشیزه «پارادایس» پیش آمد و آن را پیراهن عثمان کردند و بدان وسیله حملات خود را بر مسمر شروع کردند.
فصل سوم
داستان معالجه دوشیزه پارادایس
اختلاف عقیده درباره معالجه دوشیزه پارادایس
دوشیزه پارادایش کی بود؟
دوشیزه «پارادایس» در شهر وین دختر جوان و نابینائی بود، ولی در ظاهر وقتی عینک خود را بر میداشت، هیچ عیب و نقصی در چشمهایش مشاهده نمیشد، زیرا دستگاه ظاهری چشمش از هر حیث سالم بود و در نگاه نخستین کسی تصور نمیکرد که نابینا باشد، ولی اعصاب چشمش ضعیف بود و کار نمیکرد و این ضعف اعصاب چشم، از سن چهارسالگی شروع و نابینا شده بود.
نابینایان به علت از کار افتادن یک عضوشان که چشم باشد، عضو دیگرشان مانند گوش بیش از اندازه تقویت میشود، زیرا کاریرا که با چشم نمیتوانند بکنند میخواهند با گوش انجام دهند در نتیجه گوش بیش از اندازه تقویت میشود و کسانیکه حس سامعه نیرومندی دارند معمولاً استعداد خاصی در موسیقی بدست میآورند، دوشیزه پارادایش نیز در موسیقی استعداد شایانی داشت و خیلی خوب پیانو میزد، و نوازندگی او خیلی زود توجه ارباب ذوق شهر«وین» را جلب کرد تا جائیکه امپراطریس اطریش شخصاً این دختر را تحت حمایت قرار داد و با خرج خود او را وا داشت تا تحصیلات خویش را در رشته موسیقی تکمیل نماید.
تمام اعیان و اشراف و هنرمندان وین دوشیزه پارادایس را که دختری ۱۸ ساله و زیبا بود دوست داشتند، ولی همگی بر نابینائی این دختر تأسف میخوردند. ملکه اطریش بواسطه علاقمندی به این دختر هر سال دویست دوکای زر که به حساب امروز مبلغ قابی میشود به پدر و مادر او مستمری میداد و معاش آنها را تأمین مینمود.
در کتابخانه وین
امروز هم اگر شما به کتابخانه وین بروید، خواهید دید که در کلکسیون قطعات موسیقی آن کتابخانه، قطعاتی از مادموازل «پارادایس» هست که خود این دختر تصنیف کرده و دیگران نوشتهاند حضور موتزار موسیقیدان معروف مینواخت و مورد تحسین قرار میگرفت.
معالجات پرفسور «بارت»
پدر و مادر دوشیزه پارادیس، برای معالجه نابینائی چشم دختر خودشان، خیلی کوشش کردند ومدت چند سال نزد پروفسور بارت معروف که در آن زمان بزرگترین چشم پزشک اطریش بود این دختر را معالجه نمودند، اما معالجات هیچ نتیجهای نداد.
به طوریکه در بالا گفته شد، چون فقط اعصاب چشم دوشیزه پارادایس ضعیف بود، لذا مسمر که با معالجات مغناطیسی خود میتوانست در اعصاب بیماران تأثیر گذارد مصمم شد که این دختر را در کلینیک مانیه تیسمی خود معالجه کند و برای اینکه بهتر او را تحت نظر داشته باشد، دوشیزه پارادایس و چند تن از بیماران دیگر را، در کلینیک خود نگاه داشت.
ادامه دارد…
******************************
با عضو شدن در کانال تلگرام ما هر روز از مطالب علوم عرفانی و ادعیه اذکار و همچنین از مطالب روز روانشناسی هیپنوتیزم و یوگا و موفقیت در گوشی خود در اختیار داشته باشید و در گوشی خود مطالعه کنید.
برای عضویت وارد لینک زیر شوید
http://telegram.me/inapplyoriginal
بعد از کلیک پنجره ای باز میشود و روی دکمه ok کلیک کنید و سپس وارد کانال ما میشوید در این صفحه در پایین صفحه روی دکمه join کلیک کنید تا برای همیشه عضو کانال ما شوید.
آغاز مخالفتها با دکتر مسمر