آموزش علوم عرفانی,گر به خود آیی به خدایی رسی

فروید و هیپنوتیزم

0

فروید و هیپنوتیزم

فروید و هیپنوتیزم

در ایران کمتر کسی است که فروید را نشناسد، نوشته‌های مربوط به فروید در ایران خواننده فراوان دارد. اکثر کسانی که فقط سواد خواندن و نوشتن دارند، کم و بیش  با آثار و عقاید فروید در ایران آشنا هستند، به همین دلیل و به دلیل این‌که فروید پایه‌گذار مکتب جدیدی به نام پسیکانالیز (روانکاوی) در دنیا می‌باشد و مبارزاتش بی‌شباهت به زندگی مسمر نبود من یک فصل  از تاریخچه هیپنوتیزم را اختصاص به فروید دادم.

ضمن مباحثه با جوانان کتابخوان و اهل مطالعه شنیده‌ام که می‌گویند فروید هیپنوتیزم را رد کرده، این حرف به این شکل به طور مطلق صحیح نیست و چنین اظهاری از طرف این عده از افراد علاقه‌مند به مطالعه نشانه اطلاعات کم آنها درباره هیپنوتیزم است، و البته مقصر نیستنذ زیرا در ایران تاکنون کتاب علمی ارزنده‌ای درباره فروید و تاریخچه ان به طور کامل نوشته نشده است.

نمی‌توانیم بگوییم که هیپنوتیزم عبارت از پله‌ای بود که فروید پای خود را روی ان گذاشت و به طرف پسیکانالیز (روانکاوی) بالا رفت، بلکه باید گفت که هیپنوتیزم دریچه‌ای بود که فروید از آن دریچه دنیای ناخودآگاهی را مشاهده نمود و  پسیکانالیز جز سروکار داشتن با ناخودآگاهی یا «انکونسیاس» چیز دیگری ن یست، ولی این دریچه به حال خود باقی است، نه تنها  این دریچه به حال خود باقی است، بلکه من معتقدم یا بسته شدن آن در برخی موارد راه روانکاوی بس دشوار و طولانی می‌شود.

foroid

هیپنوآنالیز امروزه راه کوتاه و بسیار  کوتاه پسیکانالیز است، به عبارت دیگر در اکثر موارد  هیپنوآنالیز راه بسیار کوتاه‌تر است تا پسیکانالیز؛ از زمان  اظهارنظر فروید درباره هیپنوتیزم تاکنون نه تنها هیپنوتیزم رد نشده است، بلکه ریشه‌های علمی آن همه کشورهای مترقی جهان را فرا گرفته است.

حالا پس از این مقدمه به بحث پیرامون فروید و هیپنوتیزم می‌پردازیم. فروید کی بود؟ چه کرد؟ هیپنوتیزم  را چطور یاد گرفت؟ و  چطور از آن استفاده نمود؟ و چه  عقیده‌ای راجع به هیپنوتیزم دارد؟

تولد و تحصیلات اولیه فروید

«زیگموند فروید» در روز ششم  مه سال ۱۸۵۶ در شهر کوچک «فرایبورک» در ایالت موراوی کشور چکسلواکی متولد شد، ولی بیش از چهار سال در این شهر باقی نماند زیرا که در سن چهار سالگی همراه خانواده‌اش به وین آمد و تقریباً بیشتر عمر خود را در وین پایتخت اتریش گذرانید.

فروید در دوران تحصیلاتش  دارای هوش و استعداد خارق‌العاده نبود.

 در دوران تحصیلات ابتدایی هوش و استعداد فوق‌العاده‌ای که دلالت بر نبوغ درخشان آینده فروید نماید در وی دیده نمی‌شد. در بین سایر دانش‌آموزان با استعداد متوسطی، دوران تحصیلات ابتدایی را می‌گذرانید، فقط به علت یهودی بودنش هر روز مورد شکنجه و عذاب، تمسخر و تحقیر همکلاسانش قرار می‌گرفت.

فروید دائماً احساس حقارت می‌کرد، ولی همین احساس حقارت به نفع وی تمام شد، زیرا موجب شد که در آینده خود را از همه کسانی که او را تحقیر می‌کردند برتر سازد. فروید به جای سازش با محیط  و به جای تسلیم و همرنگ شدن با دیگران از اجتماع کناره‌گیری کرد و همه روش‌ها و آداب سنن  اجتماع را به مسخره گرفت و به همه بازیچه‌ها و سرگرمی‌های روزانه مردم بی‌اعتنا شد، و راهی بهتر و درخشان‌تر در پیش گرفت.

ناپلئون می گوید: سختی‌ها و فشار محیط،  انسان‌ها را یا برتر از خود و یا پست‌تر و یا همرنگ و هم‌سطح می‌نماید. این بستگی به زمینه شخصیت افراد دارد. شخصیت درونی فروید از آن شخصیت‌هایی نبود که محیط او را پست‌تر یا هم‌سطح گرداند بلکه نهاد وی آن‌چنان بود که وی را برتر از محیط گرداند. فشارها و سختی‌ها، فروید را متکی به خود کرد و در این خصوص فروید در اتوبیوگرافی خود می‌نویسد:« زود با سرنوشت خود اشنا شدم، دانستم که من جزو اقلیت هستم، در میان اکثریت انبوه، مرا جایی نیست، لذا به خود متکی شدم و از آزادی رأی و اراده بهره‌مند شدم.»

پس از خاتمه دوره مقدماتی تحصیل، هنگام انتخاب رشته مدت‌ها دچار تردید بود، زیرا به چهار رشته علاقه‌مند بود: شیمی- گیاه شناسی- حقوق و پزشکی. سرانجام به جای مطالعه خواص عناصر یا پی بردن ب هزندگی  گیاهان و یا به جای تفکر در چگونگی روابط انسان‌ها یعنی حقوق، به سوی بررسی روحیات انسان‌ها پیش  رفت، یعنی در سن هفده سالگی  راه دانشکده پزشکی دانشگاه وین را در پیش گرفت، گویا فروید از همان سن فهمید که درک چگونگی رفتار و حرکات و کردار این آدم‌های دو پا از هر چیز دیگری جالب‌تر است.

فروید در دوران دانشجویی که به تحقیق درباره‌ی پی‌شناسی می‌پرداخت با دکتر «ژوزف بروئر» که پزشکی صاحب‌نظر و عالیقدر بود آشنا شد.

فروید و هیپنوتیزم

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن دوم