داستانهای کوتاه و عبرت آموز
داستانهای کوتاه و عبرت آموز
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت:
- ببخشید آقا! من میتونم یکم به خانم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلاً توقع چنین حرفی رو نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا پرید و…