آموزش علوم عرفانی,گر به خود آیی به خدایی رسی
مرور برچسب

داستان های شیرین

حکایت اخلاقی سوم,نصیحت زاهد

حکایت اخلاقی سوم,نصیحت زاهد گرمی هوای تابستان شدت کرده بود.آفتاب بر مدینه و باغ ها و مزارع اطراف مدینه به شدت می تابید. در این حال مردی به نام محمد بن منکدر- که خود را تارک دنیا می دانست-تصادفا به نواحی بیرون مدینه آمد,ناگهان…

حکایت اخلاقی دوم,سگ با حیا

حکایت اخلاقی دوم,سگ با حیا شیخ بهایی می نویسد:عابدی در کوه لبنان در زمان های پیشین زندگی میکرد.وی روزها روزه می گرفت و هر شب گرده ی نانی برای او می آمد.با نیمی از آن افطار و نیم دیگر را برای سحر می گذاشت.مدتی بر این وضع زندگی…
متن دوم