آموزش علوم عرفانی,گر به خود آیی به خدایی رسی

ماهیت تلقین

0

ماهیت تلقین

تلاش و کوشش زیادی شده است تا برای  «تلقین» تعریف صحیحی به عمل آید. در محاوره روزمره آنچه از تلقین استنباط می‌شود عبارت از وادار به انجام کاری یا ایجاد یک رشته افکار جدید و گفتار یا رفتار تحریک کننده که معمولاً همراه و هم‌آهنگ با تسلسله افکار است. بدین‌ترتیب ما می‌گوییم یک فکر به دیگری تلقین شده است – یا به عبارت دیگر می‌گوییم که یک نفر کارهای خود را تحت نفوذ و تأثیر دیگری انجام می‌دهد، اعم از این‌که این اعمال به وسیله رابطه مستقیم باشد یا به وسیله دستورات و یا به هر شکل و  وسیله دیگر تحریک و تهیج‌کننده. برخی از محققین تعاریف مختلفی از «تلقین» کرده‌اند که در این‌جا به طور اختصار به آنها اشاره می‌شود.

به عنوان مثال، «ووندت» معتقد است که تلقینات همیشه همراه با یک رشته از اثرات خارجی هستند، که با محدود شدن خود آگاهی غیبت نفوذهای بازدارنده مشخص می‌شوند.

«هارت» نیز همین عقیده را دارد. به عقیده «سیدیز»‌ تلقین عبارت از القاء جبری فکری است که به طور نیمه خودکار از قوه به فعل در می‌آید.

«تیت چنر» تلقین را همین طور  تعریف می‌کند.

«مک دوگال»  تلقین را به عنوان یک فرایندی می‌داند که به وسیله آن یک پیشنهادی الزاماً و بدون دلایل منطقی مورد قبول قرار می‌گیرد.

«ژانت» تلقین را نفوذ روی فرد دیگر می‌داند بدون  این‌که اندیشه یا اراده‌ای ظاهر شود.

تعریف «ثارندایک» کمی با سایر تعاریف فرق  دارد، زیرا تلقین را عبارت از یک فرایند حرکتی می‌داند که بر مبنای آن اندیشه ایجاد شده بدون مداخلات سایر عوامل داخلی و خارجی تمایل به ظهور و بروز پیدا می‌کند و خود را از قوه به فعل می‌رساند.

«هیلگر» و «برنهایم» نیز با «ثاروندایک» هم‌عقیده هستند. بر طبق عقیده «لیپ»‌تلقیناتعبارت از یک رشته خاطرات و تجربیاتی است که از طریق تحریک فکر در صحنه عمل ظاهر می‌شوند و  این تعریف درست نقطه مقابل عقیده «مونستربرگ» می‌باشد. زیرا او معتقد است که اندیشه عمل به وسیله تلقین  ایجاد نمی‌شود  بلکه تلقین بدون تفکر و تعمق عمل می‌کند، «مونستربرگ» می‌گوید تلقین عبارت از ایجاد یک حالت روانی خاص در فرد است که اثرات تصوری را به عنوان واقعیت قبول می‌کند.

«ودورث» می‌گوید تلقین عبارتست از ایجاد وضعیتی است که در آن وضعیت فکر تلقین شده برای یک مدت زمانی به حیطه عمل در می‌آید. «اوتیس» مانند «ودورث» تلقین را عبارت از یک بیانی می‌داند که عکس‌العمل آن روابط تحریکی است که سایر عوامل درونی فرصت مداخله نمی‌یابند.

فروید نیز  تلقین را به نحو خاصی تعریف کرده است. فروید معتقد است که تلقینات نتایج و اثرات خود را از خواص «انتقال» کسب می‌نمایند.

«فرنزی» می‌گوید تلقینات عبارت از حالتی از تسلیم هستند که از روابط «پدر- فرزند» ناشی می‌شوند که بین تلقین‌کننده و تلقین‌شونده به وجود می‌آیند.

گرچه «بی‌نت» اولین کسی بود که اظهار داشت  که تلقین‌پذیری شامل حداقل پنج پدیده است که بایستی از یکدیگر تفکیک و تشخیص داده شوند، و او عملاً این حقیقت را نشان داد و اگرچه این پدیده‌ها  در بدو امر به طور جداگانه مستقل نیستند، ولی عوامل جای‌گیر و جانشین  در یک زمان بر روی  جنبه واحدی متمرکز می‌شوند. اخیراً «کافین» پس از یک رشته آزمایشات اظهار داشت که در این جنبه‌ها بایستی  بیش از یک نوع تلقین وجود داشته باشد و طبقه‌بندی پیچیده‌تری را ارائه داد که در آن هشت نوع تلقین مشخص شده بود. بدون این‌که وارد جزییات غیر لازم بشویم باید بگوییم که تجزیه و تحلیل «کافین» تلقینات را به دو گروه کلی تقسیم می‌کند: ۱- تلقینات مربوط به حرکات اعضاء بدن، ۲- تلقینات مربوط به خصوصیات اخلاقی و  عواطف و شخصیت افراد. تأثیر و نفوذ تلقینات گروه اول اطز طریق تشکیل  تمیل به تکرار غیرارادی به وجود می‌آید و یا چنین انتظاری می‌توان از آن داشت، ت لقینات گروه دوم از وجود برخی عوامل عاطفی که همراه با وضعیت‌های خاص اجتماعی می‌باشد ناشی می‌گردد.

به طور خلاصه تلقینات ناشی از تداعی افکار تمایل درونی به اعمال حرکتی، و حالات «انتقال» می‌باشند که بدون موانع باعث فرایند عکس‌العمل‌های تحریکی می‌شوند.

درخصوص تعاریف و مسایل مربوط به تلقین در بین روان‌شناسان اتفاق نظر وجود ندارد. و  می‌توان علت آن را مربوط به اختلاف در تعاریف تلقین دانست. به عنوان مثال «ژانت» در تعریف تلقین، تلقین شفاهی(سایت هیپنوتیسم دات آی آر) را از تلقین عملی مجزا می‌نماید. «ووندت» از طرف دیگر فقط بر اثر ات و عوامل داخلی تکیه می‌نماید. سایر  محققین بیشتر در تعاریف خود توجه به جنبه عملی تلقین دارند.

دلیل دیگر این‌که در تعریف تلقین بین محققین اختلاف وجود دارد این  است که تلقین دارای جنبه‌های متعددی است و در نتیجه محققین مختلف در یک زمان معینی هر یک بر روی جنبه معینی از تلقین تکیه می‌کنند.   

به هر حال  صرف‌نظر از اختلاف عقاید دانشمندان، حقیقت تلقین بر یک مبنای علمی استوار است.

بحث و استدلال علیه تعاریف  مختلفی که درباره تلقین در گذشته شده کار مشکلی نیست. ذکر تک‌تک‌ تعاریف و بحث در پیرامون آنها جز  اتلاف وقت ونتیجه‌ای ندارد. بنابراین بهترین راه اگر امکان داشته باشد پیدا کردن یک تعریف مناسب جامع  و مانع درباره تلقین است. گرچه تعریفی درباره تلقین  جنبه اختیاری و انتخابی دارد و این تعاریف را نه می‌توان  اثبات نمود و نه می‌توان رد کرد. فقط می‌توان ادعا کرد که این تعاریف تا چه حدی می توانند نظرات و احتیاجات ما را تأمین نمایند.

در تعریف تلقین نکات زیر بایستی  مورد توجه قرار گیرد:

اولاً: هر تعریفی که از تلقین می‌شود بایستی جامع و فراگیرنده باشد، و همه شکل‌های مربوطه را در برگیرد بدون این‌که اختلافات تلقین‌پذیری افراد بخصوصی را مورد توجه قرار دهد.

ثانیاً: در تعریف تلقین بایستی کاملاً مشخص و معلوم شود که چه چیزهایی تلقین است و چه چیزهایی تلقین نیست، به عبارت دیگر موارد و طبقات تلقین باید تعیین و معرفی شود.

ثالثاً: تعریف بایستی شامل هم تئوری و هم عمل باشد بالاخره چهارم این‌که  حد و مرز  و قلمرو تلقین بایستی به وسیله روان‌شناسی امروز تعیین و مشخص شود.

با یک چنین محدودیت سخت و شدیدی، تعریف تلقین را بر اساس مشاهده و عمل قرار می‌دهیم، بدین ترتیب در تلفیقات یک عامل مشترک وجود دارد   و آن عبارت از «تحریک» است. زیرا تحریکات عواملی هستند که رفتارهای فردی را تغییر می‌دهند. به علاوه  «تلقینات» یک نوعی از وسایل  تحریک می‌باشند که عامل اتخاذ تصمیم هستند.

ذکر عامل «تحریک» به تنهایی برای تعریف و تعیین خصوصیات تلقینات کافی نیست، زیرا بسیاری از تحریکات هستند که افراد را به کارهای مختلفی وادار می‌کنند، ولی خاصیت تلقین ندارند به علاوه در عمل تحریکات همیشه نقش تلقین را بازی نمی‌کنند. بنابراین عامل دیگری مورد احتیاج است تا تلقینات را از سایر تحریکات مجزا سازد و راه‌حل این مسأله عبارت از تشخیص عکس‌العمل‌هایی است که از تلقینات و تحریکات ناشی می‌شود، به عبارت دیگر عکس‌العمل‌های ناشی از تلقینات و تحریکات بایستی  از هم جدا و مشخص شوند، در  مقابل چنین مقایسه‌ای  وضعیت زیر ظاهر می‌شود:

وقتی یک فرد هنجار در مقابل یک وضعیت بخصوصی  قرار می‌گیرد و با یک وضع بخصوصی مواجه می‌شود، عکس‌العمل بخصوصی از خود نشان می‌هدد که متناسب با تحریکات  مربوطه می‌باشد و تحت شرایط مساوی، که همه عوامل دیگر ثابت باشند باز هم ارگانیزم عکس‌العمل را تکرار می‌نماید که در این‌صورت این عکس العمل قابل پیش‌گویی و قابل اثبات می‌باشد.

وقتی تحریکی ناشی از تلقین باشد، عکس‌العمل‌های آن کاملاً با تحریکی که ناشی از سایر اوضاع و احوال باشد فرق دارد.

خلاصه آن‌که تلقین را می‌توان عبارت از این دانست که بتوان با حرکات، رفتار، اشارات و گفتار یا ایجاد محیطی خاص فرد یا افرادی را وادار نمود که تغییراتی در فکر و یا اعمالشان به وجود آورند، که گاهی مستقیم است و گاهی غیرمستقیم .

تصور می‌رود حالا تا حدودی با تعریف تلقین آشنا شدید و حالا به بحث در پیرامون میزان تلقین‌پذیری اشخاص می‌پردازیم.

ادامه دارد. . . (بخش ماهیت تلقین)

******************************

با عضو شدن در کانال تلگرام ما هر روز از مطالب علوم عرفانی و ادعیه اذکار و همچنین از مطالب روز روانشناسی هیپنوتیزم و یوگا و موفقیت در گوشی خود در اختیار داشته باشید و در گوشی خود مطالعه کنید.

برای عضویت وارد لینک زیر شوید

http://telegram.me/inapplyoriginal

بعد از کلیک پنجره ای باز میشود و روی دکمه ok کلیک کنید و سپس وارد کانال ما میشوید در این صفحه در پایین صفحه روی دکمه join کلیک کنید تا برای همیشه عضو کانال ما شوید.

ماهیت تلقین

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن دوم