چگونه قهرمان شطرنج را شکست دادم
چگونه قهرمان شطرنج را شکست دادم.
از زندگینامه های ولف مسینگ:
پزشکان و روانکاوان شوروی، در مورد من و نیروی استثنایی وجود من خیلی مطالعه کردهاند اما باید بگویم که اکثر راین دانشمندان، نیروی تله پاتی را به قدر کافی جدی نمیگیرند. مثلاً همین چندی پیش مردی که من هرگز او را نمیشناختم توسط تله پاتی به من فرمان داد که نزد او بروم، از جیبش دستمالی را بیرون بیاورم، از توی این دستمال اعدادی را که روی مقواهای کوچک نوشتهاند، در بیاورم و با این اعداد رقم ۱۹۱۷ را بسازم.
من حتی یک کلمه با این مرد حرف نزده بودم اما افکار او را خواندم و همه این کارها را انجام دادم. گزارش علمی پزشکان در این مورد میگوید: «مسینگ از روی حرکات بسیار جزیی صورت و بدن طرف خویش، منظور او را یافته است» اما به نظرم این توجیه صحیح نیست و خود من خیال می کنم که در وجود من نیرویی هست که به نیروی آن میتوانم به راستی افکار مردم را بخوانم. پروفسور «کاسیتسکی» در مجله «بهداشت» شوروی درباره من نوشته است: «ولف مسینگ، قدرت، دقت، دید و حافظه خود را در نتیجه تمرین افزایش داده است. او هم قدرتی دارد مثل قدرت ویولونیست معروف «داوید اویستراخ» و به هر حال مسینگ نیروی تلهپاتی ندارد».
من نسبت به این پروفسور عالیمقام احترام زیادی قایل هستم، اما میخواهم او ببرایم توضیح دهد که من چطور فقط با تماشای صورت یک نفر، یک عدد چهاررقمی را که او در ذهن خود دارد میخوانم . وقتی ادم تشنهای نزد من میآید خود من هم احساس تشنگی میکنم، وقتی یکی از میهمانان یک میهمانی، در خیال خود تصور میکند که دارد گربهای را نوازش می کند، من هم این تصور را میکنم.
نمیتوانم بگویم که من صداهای مشخصی از اطراف اشخاص میشنوم، نیروی تله پاتی مجموعهای است از احساسهای مختلف و به هر حال همه این نیروها به من کمک میکنند که پیغامهای ذهنی دیگران را دریافت کنم، البته(سایت هیپنوتیسم دات آی آر) دیگران میتوانند با همین سلاح تمرکز فکر و اراده، روشنبینی و تله پاتی ذهن مرا از بین ببرند و خیال میکنم اگر در میان شنوندگان کنسرت یک پیانیست نابغه نیز کسی باشد که بتواند اراده و فکر خود را در مغز کسی دیگر بگنجاند میتواند مانع موفقیت پیانیست در اجرای کنسرت خودش باشد.
البته «سمپاتی» اشخاص نسبت به من باعث میشود که من افکار آنها را بهتر بخوانم. مثلاً من افکار کر و لالها را بهتر میخوانم زیرا آنها که حرف نمیزنند،در حقیقت در مغزشان حرف میزنند و نیروی تخیل و تصورشان قویتر است. حالا بهتر است چند نمونه از کارهای خودم را شرح دهم.
در شهر «ایرکوتسک» یکی از حضار در مغز خودش و بدون آنکه حتی مرا نگاه کند و یا کلمهای حرف بزند به من دستور داد که نزد من بیایید، از جیب راستم تقویم ساا ۱۹۶۴ را در بیاورید، صفحات مربوط به ماه نوامبر را باز کنید، روز ۱۹ ماه نوامبر را با مداد علامت بگذارید و من همه این کارها را دقیقاً انجام دادم.
در شهر «آنگارسا» شخصی دستور زیر را به من داد که مو به مو اجرا کردم:
«به انبار کلوب کارگران برودید در آنجا یک قفس کبوتر خواهید دید یکی از کبوترهای سفید را برای من بیاورید!»
دستور زیر قفط در فکر و ذهن به من داده شد:
«به سالن بروید، در ردیف یازدهم صندلی ششم، دختر جوانی نشسته است در کیف دستی او یک نقشه جغرافیایی جهان هست. بین صفحه آخر و جلد نقشه، یک کارت تبریک هست، لطفاً این کارت را در بیاورید و به مردم نشان دهید».
همه این دستورات را من فقط از راه تله پاتی دریافته، دقیقاً اجرا کردم. هیچ یک از این اشخاص را من هرگز ندیده بودم و نمیشناختم.
ادامه دارد. . .
******************************
با عضو شدن در کانال تلگرام ما هر روز از مطالب علوم عرفانی و ادعیه اذکار و همچنین از مطالب روز روانشناسی هیپنوتیزم و یوگا و موفقیت در گوشی خود در اختیار داشته باشید و در گوشی خود مطالعه کنید.
برای عضویت وارد لینک زیر شوید
http://telegram.me/inapplyoriginal
بعد از کلیک پنجره ای باز میشود و روی دکمه ok کلیک کنید و سپس وارد کانال ما میشوید در این صفحه در پایین صفحه روی دکمه join کلیک کنید تا برای همیشه عضو کانال ما شوید.