نکاتی در نوشتن تعویذ

سلام استاد یه دیدگاه میزارم خواهش میکنم منتشرکن پاکش نکن نه توهینه نه چیزی فقط جهت اگاهی دوستان هست و انتقال تجربیات

سلام برشما…من و همسرم باهم خوب بودیم…بعد از ۶ سال مشکلات زیاد داشتیم ولی همسرم خیلی منو دوست داشت…یکدفعه بعد از چندروز اول شبا تمیتوتست بخوابه…و خودش میگفت احساس میکنم یکی دعایی کرده….و بعد از چند روز گفت بیا جدابشیم….اصلا نمیتونه منو ببینه….میگه انکار اصلا نمیبینمت….اون خوته ی پدرشه و منم اصلا نمیتونم ببینمش…لطفا بگید چکار میشه کرد

سلام خسته نباشید راستش من یک سوالداشتم برای پر کردن فرمی که گفتین مامان من در گذشته هر چی بچه به دنیا می اورد زنده نمیموند بعد به دنیا اومدن بعد چند ما میمرد خانوادم رفتن پیش یه شخص عالم اون شخص گفت اسم بچتون رو بذارید بمانه که مثلا بمونه خلاصه اسم من رو گذاشتن بمانه بعد یک یا دو سال بعد اسمم شد سونیتا به خواست پدرم و تمام مدارکم به اسم سونیتاست من کدوم اسم رو وارد کنم ؟ اسم اصلیه مامانم هم زیا گل هست اما در مدارکش زیبا برای مادرم کدوم اسم رو بذارم مرسی از راهنمایی تون

سلام من با ی پسر از اقوام قصد ازدواج داریم ولی بخاطر سنمون خانواده راضی نمیشن می تونین برام کاری کنین ؟

سلام خسته نباشید

من خانمی هستم که خانواده دار و تحصیلات ارشد دارم. همیشه خواستگار بوده و من قصد ازدواج نداشتم. طی دو تا ۳ سال اخیر که قصد جواب دادن دارم، متاسفانه نمیدونم چرا اینجوری میشه و اون افراد بعد از اینکه بیان کردند، با خودم یا خانواده، دیگه صحبتی نمیشه. در صورتی که هیچ مشکلی ندارم. این موضوع نگرانم کرده که چرا این دو سال مرتب این قضیه پیش میاد و باید چیکار کنم که بدونم مشکل چیه؟؟

ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام
جنی سالهاست همراهمه و حتی دوستان لطف کردند اسم ایشون رو به بنده گفتند.چطور میتونم ارتباط شنیداری با هم داشته باشیم یا در واقع ارتباط دو طرفه.تا الان دوبار چله ترک حیوانی گرفتم و ذکر گفتم . لطفا راهنمایی بفرمایید صبح ها دقیقا اذان صبح یکی بیدارم میکنه حتی اگه از خوابم نیم ساعت گذشته باشه.چند وقت پیش هم آبجوش ریخت رو دستم از آرنج تا انگشتام ولی هیچیم نشد.خیلی چیزا برام سهل شده .یه مدته نمازام رو میخونم و اول وقت ماه رمضون هم کامل روزه گرفتم البته همراه با ترک حیوانی.همه میگن چهرم تغییر کرده و مثبت تر شده. لطفا نظر بدید.برای ادامه مسیر میخوام از راهنمایی استاد استفاده کنم .ممنون

سلام استاد وقتتون بخیر ،
دوتا سوال اینکه بعضی از اذکار و ختوم (مثل صفحه ۳۷ میرداماد) جلو بعضی کلمات عدد گذاشته مثلا۲ یعنی عدد ۲ رو باید بگیم یا اون کلمه رو ۲ بار بگیم ؟
و کار هایی رو که برای رفع بستگی فرمودید آیا میشه هر هفته یا هرچند وقت یکبار انجام بدیم یا خوب نیست و فقط همون یکبار اجازه هست ؟
ممنون

سلام. میخواستم بپرسم برای شاغل شدن چه دعایی رو پیشنهاد میدید? لطفا اگه میشه برام ایمیل کنید

سلام استاد خدا خیرتون بده ، من یه سوال دارم تو سایتتون هم کلی گشتم ولی جوابش رو پیدا نکردم ممنون میشم راهنماییم کنید
من ساعات رو دارم که توش نوشته مثلا شنبه ساعت ۱مریخ ، ساعت ۲ شمس
این ساعت ۱ و ۲ منظور ساعت ۱و ۲ بامداده یا ۱و ۲ بعد از ظهر یا ۱و۲ بعد از طلوع آفتاب ؟
خیلی ممنون از شما

سلام خدمت شما و همکاران گرامیتان
ببخشید چجوری میشه به یه شخص جن زده کمک کرد تا جن از بدن شخص خارج بشه .

خیلی مطلب جالب شما نشر کردید میخواستم بدانم اگر عاشقی کسی باشی و اون از تو دور زندگی کند آیا کدام تعویض و یا دعا و یا هم چیزی است.

سلام ببخشید میخواستم بدونم نوشتن دعا با رعایت ادابش برای خودمون واقعا میتونه موثر باشه؟ من یه دعای محبت نوشتم از کتاب تحفه الاسرار و طبق اون انجام دادم عملی میشه؟

سلام ؛ خسته نباشد من حدود چند هفته پیش چند جلد کتاب دانلود کردم از سایت های مختلف که کتاب ها نوشته ی اشخاصی چون – کنزالحسینی و ملا جنگیر دامغانی و اصف ابن برخیا – بودن میخواستم بدونم شما این کتاب هارو از این اشخاص تایید میکنید یا نه

با سلام خدمت استاد عزیز. ببخشید اگر طولانی میشه. دوتا سوال داشتم
اول اینکه میشه برای امر حلال از دو یا چند تعویذ استفاده کرد؟
واینکه برای جلب محبت طرف مقابل باید دعا مناسب با طالع شخص مقابل باشد یا طبعش؟
ممنون

با سلام خدمت استاد و عرض تشکر از پاسخگویی شما.اما استاد لینکی که برای من فرستادین مطلبی در زمینه خواسته من پیدا نکردم و نبود.من طلسم و یا دعایی رو می خوام تا خانواده همسرم از شهرمون برن و مشکلاتی رو که برام بوجود میارن تمام بشه و داحت بشم.
خانواده همسرم هیچ وابستگی و کاری تو شهرمون ندارن و به راحتی می تونن جابه جا بشن.لطفا یه دعا یا طلسمی برای رفتنشون بهم معرفی کنید . متشکرم

سلام عذر منو بخاطر درخواستم بپذیرید نسخه ای به جهت ترک خودارضایی میخواستم ممنون

با سلام مجدد خدمت شما،من در حدود پنج شیش ماه پیش یه روز وقتی که از خواب بیدار شدم خیلی احساس بیحالی و افسردگی و زودرنجی شدیدی بهم دست داد،خلاصه در حدود دو سه روز بعدش متوجه شدم این علایم شدیدتر شدن و گوشه گیری و اضطراب و دلشوره الکی و تنها بودنام شروع شد و افکار منفی به من هجوم اوردن و منو ببخشید دچار گناه استمنا شدم و هنوز هم دچارش هستم،حدود سه چهار روز بعدش متوجه وسواس فکری عملی شدم مثلا یه ظرف تمیزیو باید حتما سه دفعه بشورم و یا مثلا یه لباس تمیزو چند دفعه بشورم و یا مثلا توی حرف زدن یه حرفو باید به چند طریق مختلف و چندین بار بگم تا احساس ارامش کنم و …..،یه هفته بعدش متوجه تغییراتی توی خلق و خوی خودم شدم مثلا جاهایی که کمی عصبانیت لازم بودو نداشتم و جاهایی که عصبانیت لازم نبود به مقدار زیادی عصبانی میشدم به اصطلاح وسواس اخلاقی شده بودم بودم،در حدود دو روز بعد این ماجراها دچار اختلال در کارها شدم مثلا یه شیۓ رو باید چندین دفعه جابه جا میکردم مثلا یه بطریو بالا میذاشتم یه چیز میگفت پایین بزار پایین میذاشتم یه چیز میگفت بالا بزار هر چی هم مقاومت میکردم بدتر میشد خلاصه اخر یا پرتش میکردم توی در دیوار یا گوشه اتاق یا به یه نفر میگفتم اینو از من بگیره و من اصلا روی این کارهام کنترلی نداشتم و هر چی بیشتر سعی میکردم کنترلشون کنم یا برطرفشون کنم بدتر میشدن،خلاصه حدود یه هفته بعدش فهمیدم که نمیتونم اصلا مدرسه برم و اصلا چیزی از درس ها هم متوجه نمیشم یا به قولی اصلا میل و رغبتی به مدرسه و درس خوندن ندارم از خودم تعریفی نباشه در صورتی که قبل از این ماجراها درسام خیلی خوب بودن طوری که تو ازمون منطقه ای دوم شدم و خیلی درسو دوست داشتم و همچنین متوجه شدم از حموم رفتن کراهت شدیدی دارم و حتی سرم رو هم نمیتونم شونه کنم و اگه هم بتونم با چه مشقتی و با چه بی میلی و یا حتی بهتر بگم نمیتونم نمیشه ،دو روز بعدش متوجه شدم به نور حساسیت دارم و همش در یه جای خیلی خیلی تاریک میشینم و باید تو یه اتاق خیلی خیلی تاریک بشینم،فرداییش یهو صدای اذان اومد بشدت عصبی شدم و از خونه زدم بیرون الانم اگه صدای اذان و صدای صوت قران یا صدای قران خوندن و یا نماز خوندن کسی بگوشم برسه و یا حتی ببینم حسابی عصبی میشم اگه اذان باشه با عصبانیت تلویزیون و یا رادیو خاموش میکنم و یا از خونه با سرعت میزنم بیرون و یا اگه ببینم یا دعوام میشه و یا بازم از خونه میزنم بیرون الانم نه میتونم نه نماز بخونم نه کارهای عبادی دیگه رو انجام بدم تا هم میتونم ازشون دوری میکنم ولی دست خودم نیست هر چی هم سعی و تلاش میکنم بدتر میشه بهتر نمیشه،یکی دو روز بعدش متوجه تغییرات اجتماعیم شدم مثلا قبلا از خودم تعریف نباشه ادم خوش حال و خوش خنده و خوش اخلاق و خوش رو و خوش مشربی بودم اما الان همش اخلاق و خلقو خوم دعوایی و بسیار تهاجمی شده و اصلا خبری از خوش برخوردی و…. نیست و یا دعوای لفظیم میشه و یا حتی کتک کاری و….بعداز دعوا هم دوباره به اتاق تاریک میرم و گریه میکنم و مثل…..پشیمون میشم ولی بعداز چند دقیقه دوباره دلم میخواست بی دلیل دعوا رو شروع کنم و اگه کسی هم وارد اتاق تاریکم میشه باهاش حسابی دعوام میشه و حالم مثل جمله قبلیم میشه،از همون روز اول بشدت خودم تو ایینه بی دلیل نگاه میکردم مخصوصا تو تاریکی و اصلا کنترلی روش ندارم و بعضی شبا تا خود صبح بی دلیل بیدارم و چه در طول روز یا شب به یک نقطه خیره ام و من اصلا هیچ کاری هم نمیتونم بکنم ،قبل از اینکه این اتفاقات پیش بیاد وزنم۹۸کیلو بود ولی در حال حاضر یا الان وزنم۳۳کیلو شده و پوست استخون شدم و یا به قولی استخونم با یه روکش پوست، خانوادمم خیلی ناراحتن،اصلا نمیتونم کارهای روزانه او رو انجام بدم اصلا توانشو ندارم یا اصلا دیگه توانشو ندارم،خلاصه خیلی تلاش کردم خودمو درست کنم ولی مثلا دو روز ظاهری میتونستم بعد دو روز این اتفاقات و ماجراها قوی تر میشدن و بهم هجوم میاوردن و همون جور ثابت میموندند،خلاصه بعداز این همه تلاش و گول زدن خودم رفتم پیش یه پیری جریانو واسش تعریف کردم اونم رفت پیش یه دعانویسی واسم سه تا دعا گرفت یکی اتشی و یکی هم ابی که باید سه روز میخوردم و سر سه روز رو سرم میریختم و یکیشم همراهی،خلاصه این دعاها رو به کار زدمو دو روز خیلی خیلی خفیف یا اصلا بهتره بگم تاثیری بهم نذاشت،دوباره رفتم پیش پیره دوباره رفت واسم دعا گرفت بازم همون سه تا دعا بود دیدم بازم بهم تاثیر نذاشت همراهیه رو هنوزم دارم بدون اینکه بازش کنم انداختم یه گوشه و گذاشتمش لای کتاب همون شبش خواب دیدم دوتا زن ترسناک کاملا سیاه بابال های بلند تو خواب با تبر زدن تو سر و صورتم و تو خواب بیهوش شدم و از خواب پریدم ،خلاصه یه روز با زور بردنم دکتر ازمایش دادمو تست روانی ازم گرفت گفت توی ازمایش چیزی نیست و سالمه و خلاصه دوباره برگشتیم خونه،دوباره رفتم پیش یه پیر ریش سفیدی ماجرارو واسش تعریف کردمو اونم گفت:سه تا احتمال داره:یا سحر و طلسم شدی یا عارض جنی داری و یا جن عاشق داری خلاصه بهش گفتم چیکار کنمو و چیکار نکنم چیزی نگفت و گفت کاری از من ساخته نیست و فقط گفت به من رقیعه الشرعیه رو گوش بدم و بهم گفت من فقط در جریان گذاشتمت،و چون من به صدای قران و اینها حساس شدم هر کاری کردم نتونستم و حالتهای بدی بهم دست میداد،خلاصه برگشتم تو اتاق تاریکم که یهو گوشی زنگ زد یکی از دوستانم بود که حال و احوالمو پرسید و من جریانو براش تعریف کردم و اونم سایت شما رو به من معرفی کرد ببخشید اگه صحبتهام طولانی شد ولی کمکم کنید خواهش میکنم،با تشکر

سلام،تو پست های قبلیم گفتم لطفا چک کنید هستش.

سلام،خیر