عاشق شدن نوعی هیپنوتیزم است,دلیل شکست در عشق
عاشق شدن نوعی هیپنوتیزم است,دلیل شکست
در عشق
سلام دوستان محبوب من.
خیلی از دوستان خوبم برام ایمیل میفرستند که چرا مطلوبم با اینکه عاشق سینه چاک من بوده ولی یهو منو ترک کرده و دیگه دوستم نداره.و ازم میخوان که براشون دعایی بنویسم.و وقتی جوابشونو نمیدم ناراحت میشن و غصه میخورند
خوب هر چند که این موضوعی که میخوام در اینجا مطرح کنم شاید ربطی به سایت علوم غریبه نداشته باشه و این مطلب مربوط به سایت هیپنوتیزم منه که در اون سایت مطرح شده.ولی خوب جا داشت در این سایت این موضوع را برای خیلی از دوستان روشن کنم.
در هیپنوتیزمهای نمایشی دیده میشود که جارویی به دست «خوابرو» داده میشود و به او تلقین میشود که این جاروب دوشیزه زیبایی است و تو با او مشغول رقصیدن هستی، و یا این جاروب فلان هنرپیشه سینما است و تو مشغول بوسیدن هستی.
در زندگی واقعی روزمره ما معمولاً به اتفاقات عجیب و غریبی برخورد میکنیم. به کرات این عبارت را شنیدهایم: «چه چیزی در او دیده است یا بوده است که با وی ازدواج کرده؟» و یا «او مثل اینکه موقع ازدواج کور بوده» عبارت عشق کور است معرف همه است و البته «کور بودن عشق» نیمی از حقیقت است، زیرا عشق علاوه بر این که کور است، گاهی در معشوق چیزهای دیگری را میبیند که در او وجود ندارد، و پس از خاموش شدن شعله عشق چشمش باز میشود و آنگاه حقیقت را میبیند و متوجه میشود آن چیزی را که تصور میکرده که در معشوق هست یا میدیده که هست، حالا میبیند که نیست و تصورش غلط بوده است.
به عنوان مثال، دیده شده است که برخی از جوانان دیوانهوار عاشق دختری میشوند و با او ازدواج میکنند و بعد از مدتی ادعا میکنند که این دختر دام گسترده بوده و وی را فریب داده است. سایرین نیز ممکن است قضاوت کنند که این دختر تنبل و برای هیچ کاری خوب نیست، ولی این نصایح به گوش عاشق فرو نمیرود زیرا یک چیزی به این جوان تلقین شده که آن چیز در نظر وی مطلوب و جالب است، و در نتیجه دختر را همانطور که حس میکند میبیند، در این حال این جوان واقعاً هیپنوتیزم شده است.
به عبارت دیگر عامل «جاذبه جنسی» توجه آن کسی را بر خود متمرکز مینماید که به طور عمومی یا اتفاقی در مسیر وی قرار گرفته و جلب نظرش را کرده است و به طور آگاهانه یا نااگاهانه به خود تلقین میکند که این دختر یا پسر همان کسی است که مورد نظر و پسند من میباشد، و سالها است که من به دنبال چنین کسی میگردم، در حالی که در حقیقت ممکن است این معشوق و معبود درست برعکس آن فرشتهای باشد که عاشق در جستجوی آن میباشد.
احساس و عاطفه، فکر و روان شخص را به حالتی شبیه هیپنوتیزم در میآورد و همانطور که هیپنوتیزم فکر را به شدت معطوف و متمرکز مینماید، عواطف و احساسات توأم با شرایط و محیط خاص نیز فکر را به شدت متمرکز مینماید زیرا اوضاع و احوال و محیط رمانتیک و شاعرانه، معشوق را چندین برابر آنچه هست زیباتر، ارزندهتر و شایستهتر و بالاخره (س ک سی تر) جلوه میدهد.
از بین رفتن عشق
همانطور که اوضاع و احوال و هیپنوتیزم میتوانند عشق را ایجاد کنند، همانگونه در زایل کردن و از بین بردن آن نیز فوقالعاده موثر میباشند. بهترین و با استعدادترین «خوابرو»ها حتی در خواب بسیار عمیق هیپنوتیزمی قادرند مخالفت کنند و از حال هیپنوز خود را خارج نمایند، مشروط بر اینکه محیط و تلقینات مربوط مخالف عقاید و افکار اصلی و اخلاقی آنها باشد، هیچگاه انجام نخواهد داد و همین موضوع دلیل این است که چرا برخی از ازدواجها مواجه با شکست میشوند. پس از گذشت مدت زمانی از ازدواح، عاشق سینهچاک دیروز, کمکم متوجه میشود که آن حقایق و خواستههایی را که وی به دنبال آن بوده در وجود این معشوق نیست و در قضاوت خود که از روی احساس و عاطفه و شاید شهوت صرف و عشق بدلی بوده دچار اشتباه شده است.
عواطف و احساسات قوی که به عللی خاص و در شرایط و اوضاع و احوال بخصوصی به وجود میآیند قادرند اثرات قبلی هیپنوتیزم را از بین ببرند، بنابراین وقتی افکاری مخالف عوامل عشق در مغز جای گرفت، عشق تبدیل به نفرت میشود.
موقعی که این سرخوردگی حاصل میشود و شخص از اشتباه بیرون میآید که علل اصلی ازدواج صوری و ظاهری بوده باشد، نظیر ایجاد جاذبه جنسی آنی که جوان عاشق را موقت و تا یک مدت کوتاهی تحت تأثیر عشق و شهوت قرار میدهد.
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشـهای بــرون آی ای کوکب سعـادت