دردودلی با شما دوستان سایت این اپلای

دردودلی با شما دوستان سایت این اپلای

سلام دوستان.

اگه از خودم و کارم براتون بگم ؟؟؟؟

دوستان مشتاق سایت این اپلای.گاهی فکر میکنم ای کاش تو این وادی نمیرفتم.ای کاش این سایتو نمیزدم تا همه عزیزانو انقدر چشم به راه نمیزاشتم.بخدا وقتی یه نگاهی به نظراتون میندارم و اکثرتون دارین به من حقیر خواهش میکنین که چرا جوابتونو نمیدم اشک از چشام سرازیر میشه. از خودم بدم میاد.متنفر میشم که چرا شما دوستان خوبمو چشم براه میزارم. از همینجا دست تک تک شمارو میبوسم و عاجزانه ازتون پوزش میخوام.شاید  این سایتو برای همیشه ببندم تا انقدر شمارو چشم براه نزارمو گاهی انقدر از بعضی دوستان خوبم توهین نشنوم.من در تاپیکهای بسیاری به شما عرض کردم که من نه دعا برای کسی مینویسم و نه در این سایت سوالی کنینو نظری بدین.چون وقت ندارم جواب سوالارو بدم.باور کنین هدفم از این سایت کسب درامد نیست.یکی از اهداف سایتمو برای بعضی از اون دوستانی که مرا به باد ناسزا و توهین میگیرن عرض کنم. دوست خوبم من برای کسب درامد خودم این کارو نمیکنم.۶۰% پول محصولاتی که میگیریم برای کمک به یتیمان صرف میشه و اصلا پول زیادی هم در ماه جمع نمیشه که بخوایم روش حسابی  بکنیم.من تمام تلاشمو در این سایت کردم.سعی کردم مطالبهایی رو قرار بدم تا سوالی  مطرح نشه و دوستان بتونن از مطالبهای این سایت استفاده بهینه ببرند.ولی نمیدونستم که روزانه سوالاهای بیشماری مطرح میشه و همه منتظر جواب؟؟

انگار تا گردن تو باتلاق فرو رفتم.احساس خفگی میکنم.

دارم دنبال راهی میگردم تا بتونم روزی جوابگوی همه شما دوستان خوبم باشم.ولی عاجزانه ازتون میخوام که من حقیر رو ببخشید و حلالم کنید.

و خواهش دیگه ای که از شما دوستان خوبم دارم اینه که گول خیلی از ادمهایی که به اسم دعانویس سایت زدن و یا دکون باز کردنو نخورید.مخصوصا شما خانمها که خیلی به اینجور ادمها دل خوش میکنید.میدونم مشکلات زیادی دارین.میدونم خیلی خسته شدین انقدر به این در و اون در زدین نتیجه نگرفتین.

ولی آیا شده یه بار,فقط یه بار با این سرعتی که داری میری استپ بدی و  افکارتو رها کنی و به عقب یه نگاه کوچیک بندازی؟؟؟

از گوی میدان زندگیت بیا بیرون و از بیرون به میدان زندگیت یه نظری بنداز.

تویی که میگی دست به هر کاری میزنم ولی مشکلاتم حل نمیشه؟انگار خدا باهام قهر کرده؟ چند تا سوال ازت میپرسم؟جوابشو به من نده فقط به خودت بده

البته این سوالهایی که میپرسم کلیه و خواهش میکنم به دل نگیر

آیا خانوادت از تو راضی هستند؟برادرت خواهرت پدر و مادرت؟از تو کینه ای ندارن؟دلشونو نشکندی؟

از دوستات چی؟از فرزندت از همسرت؟

آیا حق کسی رو پایمال نکردی؟

آیا شده تا حالا کسی دست کمک به روی تو بلند کنه و تو  رد کنی؟

آیا تو خیابون گدایی از تو کمک خواسته و تو بهش کمکی نکنی؟شاید تو دلت بگی تو که از من سالم تری برو کار کن زحمت بکش.(اگه کمکش نکردی لابد تو دلت این حرفارو میزدی مگه نه؟)

آیا شده برای فروش مطاع خودت مجبور بشی به مشتریت دروغ بگی؟

و صدها سوالهای دیگه؟؟

ببین دوست خوبم اگه مشکلت حل نمیشه ببین چه حق الناسی داری؟ببین دل چه کسی رو رنجوندی؟ بخدا این حرفها خرافات و داستان نیست.همه واقعیته؟آره فکر کن.برای همین گفتم بیا بیرون میدان زندگیت تا بهتر ببینی,بهتر حرفمو درک کنی.اگه جواب سوالاتمو بدست آوردی پس معطل نکن برو اداش کن.برو دل او کسی رو که شکستی رو بدست بیار.برو حق اون کسی رو که پایمال کردی رو ادا کن.بعد میبینیی که به طرز معجزه اسایی مشکلاتت داره حل میشه(بله میخوام بگم همه بلاها و مشکلاتی که امروز بشر با اون روبرو شده و در حل آن ناتوان مانده,به دست خود او به وجود آمده و نهایتا توسط خود او قابل حل است)

وقتی از خدا چیزی میخوای مطمئن باش همون لحظه خدا بهت لبیک میگه.خدا در  مرحله اول از روی احساس جوابتو میده.اگه متوجه جوابش از روی احساست نشدی برای بار دوم از روی تجربه بهت میفهمونه.اگه بازم متوجه نشدی از روی متن،نشانه ,رسانه ,جلو راهت قرار میده( به احساساتت گوش بده,به متعالی ترین افکارت گوش بده.به تجربه ات گوش بده.هر گاه هر کدام از این برداشتها متفاوت بود از چیزی که معلمانت به تو گفته اند,یا در کتاب ها خوانده ای,کلمات را فراموش کن,کلمات نا مطمئن ترین منبع دریافت حقیقت هستند.)

روزی یکی از دوستان در کتابی نقل کرده که بارها سوالی برایم مطرح شده بوده که پیچ رادیو را باز کردم و پاسخم را از گوینده رادیو دریافت کردم.یه بار مشکل بزرگی برام بوجود آمده بود خیلی از خدا طلب کمک خواستم.ولی انگار خدا صدامو نمیشنید.شبی در یکی از سخنرانی های امید بخش و پر برکت جناب آقای دکتر حسین قمشه ای شرکت کرده بودم.

با دلی از غم انباشته و قلبی تاریک از حوادث تلخ و مکرر چند ماه گذشته و مغزی پر از چرا ها در گوشه ای نشسته بودم.اقای دکتر در نیمه های پایانی صحبت خود مطالب زیر را بدون آنکه کوچکترین اطلاعی از اندیشه و درد دل من داشته باشد مطرح کرد.

((ما گاهی چون نمیتوانیم کارهای خود را توجیه کنیم از خدا قهر میکنیم.در حالیکه میتوانیم به دامن بزرگانی چون مولانا پناه ببریم

نگریز ای جان زبلای جانان      که تو خام مانی چو بلا نباشد

((ای بنده) فرار نکن تو بایستی این سختی ها را متحمل شوی.این سختی ها صیقل تو است.مگر تو نمی خواهی آینه شوی,شفاف شوی,باید کسی تو را صیقل دهد.تو را با ابریشم که صیقل نمیدهند.تو را باید با سنگ سمباده صیقل داد.تو نگران نباش,نگو من چکار کرده بودم که گرفتار این مشکلات شدم.این مقدمه ای بود.بعد میخواستم تو را بیاورم پهلوی خودم ولی تو در عالمی هستی که آگاهی ها برایت زیان دارد…ولی دلت باید قرص باشد.تو که سابقه رحمت مرا دیده ای.من به تو چشم دادم گوش دادم.میبینی که مسیر حرکت تو را چه خوب تنظیم کرده ام…حالا اگر چهار روزی چیزی را منع کرده ام نگران نباش.با من قهر نکن,در خانه کس دیگری نرو.تو گناهی کردی به شکل دیگر.او برای آن که سیاهی آن گناه را از تو بزداید احتیاج بود تو آن اشک را بریزی.این روشی برای پاک شدن تو است.روشی برای پالایش روح است.برای آن که تو با آب چشم خودت غبار کینه ها و کدورتها را شستشو دهی.)

این گفته ها مثل آب سردی بود که رویم ریخته باشند.شرمسار از برخورد خشمگینانه خود با حوادث و سر افکنده از گله ای که از ذات باریتعالی در پنهان کرده بودم.به منزل باز گشتم.

..

و برای اون دسته از عزیزانی که همیشه گلایه دارند که چرا روزی زندگیمون تنگه چرا هر چه دعا میخوانیم مال ما زیاد نمیشه؟

اجازه بدین یکی دیگه از رازهای زندگیمو براتون تعریف کنم.

شما تا به حال داستان(خالی کن,بازی کن) را شنیدی؟

آره جمله عجیب و خنده داریه مگه نه؟ولی اگه فلسفشو بدونی زندگیتو تغییر میده.به جایی میرسی که از پول و همه چی بینیاز بشی

خالی کن بازی کن.

وقتی از خدا طلب مال و روزی میکنی مطمئن باش خدا بهت همون لحظه لبیک میگه.

اجازه بدین مثالی بزنم.وقتی یه لیوان پر از اب در دستته و خیلی دوست داری یه لیوان پر از شربت بنوشی.چطور توی این لیوان پر از اب میخوای شربت بریزی.مسلما باید لیوان ابتو خالی کنی یا به کس دیگری بدهی تا بنوشد ولیوانت را خالی کند.تا تو بتوانی لیوانت را پر از شربت کنی.

داستان خالی کن ,بازی کن هم دقیقا همین است. وقتی از خدا مال و ثروتی میخوای اول باید جیبت را خالی کنی,منظوریم این نیست که تمام مال و منالتو ببخشی, نه.

ببین تا حالا شده در داخل مترو یا خیابان ببینی بچه گدایی با لباس مندرس داره از کسی گدایی میکنه.اون پیش هر کسی دست دراز میکنه مطمئن باش همون اشخاص از خدا طلب روزی کردن. اونا هم باید جیبشونو کمی خالی کنن تا پر بشه.

دقیقا فکر کن که تو خدایی و اون بچه تیمی یا هر کس دیگه ای که پیش تو دست کمک دراز میکنه بنده تو باشه.وقتی  چیزی بهش نمیدی و تو دلت میگی برو کار کن تو که جسمت از منم سالمتره.

حالا فکر کن تو در مقابل خدا طلب روزی کردی.اگه خدا بیاد بهت بگه برو کار کن , من که به تو جسم سالم دادم.

میخوام اینو بگم.وقتی چیزی میخوای باید چیزی رو از دست بدی.دقیقا همون حرفی که در تاپیک قبل گفته بودم.وقتی ثروت میخوای اول باید انقدر جراتو داشته باشی که کمی از مالتو ببخشی تا  جای اون مقدار مالی که انتظارشو داری را براش باز کنی

اگه هر کسی دست کمک به تو دراز میکنه مطمئن باش از طرف خدا اومده داره بهت میگه جیبتو خالی کن.میخوام مالی بهت بدم.

حالا بشین فکر کن تا حالا چند تا از این مالها رو از دست دادی.؟؟؟

تا حالا شده کار غیر طبیعی بکنی.مثلا تو خیابون دست فقیری رو بگیری ببریش تو رستوران بهش غذا بدی بعد جیبشو کمی پول بزاری و بعد بدون هیچ ریاکاری و چشم داشتی بری بیرون تا اون با خیال راحت شکمشو سیر کنه؟؟؟؟؟

تا حالا شده کمی اسباب بازی بخری بری  پرورشگاه کودکان بی سرپرست بهشون اسباب بازی بدی و دلشونو شاد کنی؟؟؟؟؟

تا حالا شده فکر کنی تو اقوام و نزدیکانت چه کسی از همه تنگدست تره و بدون  اینکه خودش متوجه بشه ماهیانه به حسابش پول بریزی,بدون اینکه به این موضوع فکر کنی که اون ادم خوبه یا بدیه یا از تو متنفره؟؟؟؟؟

و……؟؟؟؟؟

آره این کارها شاید برات غیر طبیعی باشه؟ولی تا زمانی که کار غیر طبیعی نکنی.مال ثروت غیر قابل تصور هم تو زندگیت نمیبینی.

تو این کارها رو انجام بده تا خدا هم برات کارهای غیر طبیعی انجام بده.اون وقت کم کم میبینی که از راه های برات مال و ثروت میاد که خودت هنگ میکنی.حتی اطرافیان از این تغییر زندگیت کنجکاو میشن و شاید هم پشت سرت تو رو متهم به خیلی از کارها بکنند.

داستان خالی کن بازی کن همینه.همیشه از این قانون پیروی کن تا زنگیت را پر از برکت و ثروت کنی.خواهش میکنم اگه سوالهایی به ذهنت  میاد که  تورو تو شک و تردید انداخته را از ذهنت بیرون کن. همه این حرفهایی که میزنم فقط تست کن.چند روزی یا چند هفته ای را با این طرز فکر سپری کن تا عجایب ببینی.

این رازها یی که  براتون با زبان ساده بیان میکنم.نتیجه تلاش و تجربه و مطالعه خودمه

البته این قانون برای تمام موارد زندگی صدق میکنه,در واقع اگر علم و دانش فراوان میخوای,باید همین مقدار علمی که داری را به دیگران ببخشی تا  ذهنتو خالی کنی و جا برای علم های بیشتر باز کنی.اگر محبت میخوای باید به دیگران محبت کنی ,هر چقدر سوز محبت بیشتر باشه محبتهای عمیتری از دیگران میبینی,اگر ارامش میخوای باید به دیگران ارامش ببخشی.اگر بخشش از دیگران میخوای در وحله اول خودت باید تو زندگیت دیگران را ببخشی تا روزی خطایی ازت سر زده دیگران هم به راحتی تو رو ببخشند.و….

زنگی دقیقا مثل آینه ای که در مقابل تو قرار داره.هر کاری کنی همونو بهت برمیگردونه یا میشه گفت مثل قانون دوم نیوتن(هر عملی عکس العملی دارد)

روزی بود که تو زندگیم ورشکست شده بودم.تمام مال و ثروتم را در معامله ای از دست داده بودم.حتی در آن زمان اجاره منزل را نداشتم.صاحبخانه منو جواب کرده بود.ماشینم ثروتم را یکجا از دست داده بودم. من در آن لحظه با این قانون آشنا شدم.از همان لحظه این قانون را بکار بردم.تنها چیزی که در آن لحظه داشتم مبلغ ۱۰۰ هزار تومانی بود که در بانک داشتم و اونو به دوستم که خیلی محتاج بود براش بردم.هر چند او از ورشکستگی من خبری نداشت.ولی بهش گفتم که شنیدم به این پول نیاز داری بگیر و اصلا هم این پولو بهم برنگردون.چون یک هفته قبل جشن تولدت بوده و من نتونستم بیام پیشت.این هدیه من به تو تولدت مبارک.

باور کنین  بعد چند هفته تمام مشکلاتم یکی یکی به طرز معجره آسا داشت حل میشد.و ایمان داشتم همان داستان خالی کن بازیکنه که داره  بهم جواب میده.

شما دوست خوبم نمیدونم از این مطالب دقیقا متوجه منظورم شدین یا نه.ولی اگه حرفامو خوب درک کردین .در واقع یک گنج با ارزش را در اختیارتان قرار دادم.اینها فرمول موفقیت زندگیه.تو زندگیت به کار ببر تا رشد زندگیتو شاهد باشی.

شما را به خدای بزرگ میسپارم.موفق و پیروز باشید.

 

دردودلی با شما دوستان سایت این اپلای