استخاره به دستور حضرت محمد
استخاره به دستور حضرت محمد
از حضرت رسول اکرم مروریست که چون به کاری خواهی مشغول شوی به نیت درست و صدق پاک انگشت بر سر این خانه ها بگذار که شرح هر خانه از بدی و خوبی آن کار درستی ذکر می شود,معمول دارد خانه های مطالب این است.
۶ |
۲ |
۱۰ |
۷ |
۳ |
۹ |
۵ |
۸ |
۱ |
۴ |
۱ |
إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا |
بدان ای صاحب نیت ترا فتح و نصرت خواهد بود بهر جا که روی و هر کاری که داری روا گردد و اندوه و رنج در این مدت کشیدی حال حق تعالی راحت بخشد و دشمن تو مقهور گردد بعون الله تعالی |
۲ |
ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ |
بدان از آنچه می ترسی ایمن باشی حق تعالی دیر سعادت بودی تو گشاده گرداند که شاد شوی و لکن سفر تو پیش آید که از آن سفر مردات حاصل گردد ماشا الله کان. |
۳ |
وَعَلَى الثَّلاَثَهِ الَّذِینَ |
بدان تو را اندوهناک می بینم از برای چیزی به تو نرسیده صبر کن دل خوشدار بعد چند بوم مردا تو بر آید با دشمنان نصرت برای تو است. بعون الله بتبارک و تعالی |
۴ |
فَخُذْ أَرْبَعَهً مِّنَ الطَّیْرِ |
بدان خبری بشنوی که از آن شاد شوی و در کارت عاجز مانده و این کار بمرادت بر اید,در بخت ضایع نخواهد شد.خاطر جمع دار که مرادت بر آید حسب دلخواه تو انشا الله. |
۵ |
وَیَقُولُونَ خَمْسَهٌ |
بدان که دشمنان تو مقهور گردند حق تعالی میان تو و ایشان وسیله سازد بی غم گردی که دوستی و صلح واقع شود به واسطه او که شاد شوی .ان شا الله تعالی |
۶ |
فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ وَمَا مَسَّنَا |
بدان که فال تو نیکو است.زبان نگه دارعاگر کارت نیاید دشمن عداوت نماید.این کار نکنی بهتر است.اگر تجارت کنی بهتر خواهد بود که نفع یابی انشا الله تعالی |
۷ |
وَسَبْعَهٍ إِذَا رَجَعْتُمْ |
بدان با کسی خصومت داری یا واقع شود.اما زیان نرسد.ولی از کار بد توبه کن تا حق تعالی در روزی بر تو گشاده گردد.به توفیق خدا دشمن تو دوست گردد.ان شا الله تعالی |
۸ |
ثَمَانِیَهَ أَزْوَاجٍ |
بدان اگر کام دل خواهی با مهمان صرف کن تا حق تعالی در روزی بروی تو گشاده گرداند.سعی نما تا کارت خوب شود.در اقبال و دولت بروی تو گشاده گردد.ان شالله تعالی |
۹ |
تِسْعَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ |
باش که بر اعدا, ظفر یابی اما از ایشان غافل مباش و تصدق بده |
۱۰ |
وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ |
درست پیمان باش پیوند مبارک و سفر میکنی نیک شود. |
************************************
میخواهم بگویم ……
فقر همه جا سر میکشد …….
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ……
فقر ، چیزی را ” نداشتن ” است ، ولی ، آن چیز پول نیست ….. طلا و غذا نیست …….
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ……
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ……
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند …..
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود …..
فقر ، همه جا سر میکشد ……..
فقر ، شب را ” بی غذا ” سر کردن نیست ..
فقر ، روز را ” بی اندیشه” سر کردن است
(دکتر علی شریعتی)
ena k hamash khoban