آموزش علوم عرفانی,گر به خود آیی به خدایی رسی

داستانهای معجزه گر تلقین

0

تزریق آب مقطر  به جای مرفین

پزشکی تعریف می‌کرد که من به کرات برای ترک  اعتیاد معتادین به تریاک به جای تزریق مرفین، فقط آب مقطر تزریق می‌کردم و به بیماران چنین تلقین می‌شد که مرفین تزریق شده است، لذا بدو ناراحتی و تشنج، به مرور معالجه می‌شدند. در این‌جا تلقین‌کننده پزشک معالج است و تلقین‌شونده بیمار مبتلا به تریاک، و موضوع تلقین حرفی و عملی است.

شکستن آینه به جای شیشه پنجره

مردی شبانه وارد مسافرخانه‌ای می‌شود و در اتاقی می‌خوابد. نیمه‌شب بیدار شده، مشاهده می‌کند که دچار تنگی نفس شده و نمی‌تواند نفس بکشد. تصور می‌کند هوای اتاق کثیف است. می‌خواهد پنجره را باز کند، در تاریکی شب نه پنجره را پیدا می‌کند و نه کبریت را، چون در حال خفگی بوده با مشت می‌زند شیشه پنجره مجاور را مِی‌شکند. به تصور این‌که هوای تمیز وارد اتاق شده نفس راحتی کشیده به خواب می‌رود،‌ولی صبح آن روز پس از بیدار شدن متوجه می‌شود که به جای شیشه پنجره، آینه بزرگ مجاور دیوار را شکسته است و به تصور این که شیشه پنجره را شکسته و هوای تمیز وارد اتاق شده به راحتی نفس می‌کشد. در این رویداد نیز نقش تلقین به خوبی معلوم می‌شود.

داستان شیشه آمونیاک

داروسازی می‌نویسد که روزی در داروخانه خود می‌خواستم از قفسه، شیشه آمونیاک را بردارم، شیشه از دستم به کف داروخانه افتاد و شکست، بوی بسیار تند آمونیاک تمام فضای داروخانه را پر کرد. من فوراً از داروخانه بیرون رفتم و در داروخانه را بستم که بوی آمونیاک آزار نرساند، برای این‌که بوی آمونیاک از بین برود چند ساعت دیگر به داروخان هبرگشتم بوی آمونیاک به کلی از بین رفته بود، ولی وقتی من به شیشه شکسته و برچسب آن نگاه کردم، دیدم محتوای این شیشه آمونیاک نبوده بلکه داروی کاملاً بی‌بو و بی خاصیتی را عوضی  جای آمونیاک تصور کرده است، لذا در این رویداد تلقین‌کننده خود دکتر داروساز و تلقین‌شونده نیز خود دکتر داروساز بوده است، که در اثر تلقین به خود، بوی شدید آمونیاک را شنیده است.

خوردن نفت به جای آب

قبل از توسعه برق در شهرستان‌ها، چراغ‌ها با نفت می‌سوخت، لذا در خانه دهقانات هم ظرف نفت و هم چراغ‌های نفتی وجود داشت. کاظم‌زاده ایرانشهر در کتاب تداوی روحی می‌نویسد: یکی از دهقانان نیمه شب به شدت تشنه می‌شود و در تاریکی برخاسته و نفت را به جای آب می‌نوشد، و هیچ ضرر و زیانی  هم به او وارد نمی‌شود، معده شخص روستایی هم، نفت را به جای آب قبول و هضم می‌کند. در این واقعه نیز تلقین‌کننده و تلقین‌شونده هر دو یک نفر بوده‌اند.

شبیه این واقعه را من در حال هیپنوز آزمایش کرده‌ام. کسی که هیپنوتیزم می‌شود  به سهولت نفت را به جای آب، پارچه را به جای نان، بادام تلخ را به جای خرمای شیرین قبول کرده و می‌خورد و من در فاصله سال‌های زیادی که مشغول آزمایشات هیپنوتیزمی هستم به مراتب به این حقایق برخورد کرده‌ام، شما هم خودتان پس از یاد گرفتن هیپنوتیزم می‌توانید این آزمایشات را انجام دهید

خوردن روغن کرچک به جای شربت:

استاد (ک)تعریف میکند: یک روز عصر در منزل  آقای «س» بودم، دستگاه گوارش خانمشان دچار  ناراحتی شده بود، و از چند ماه قبل احساس درد از ناحیه شکم می‌کرد، فردای آن روز می‌بایستی برای عکس‌برداری از معده و روده به بیمارستان برود، ولی قبل از عکسبرداری باستی با خوردن روغن کرچک روده و معده‌شان پاک شود، ولی این خانم به هیچ‌وجه حاضر به خوردن روغن کرچک نبود، حتی از بوی آن نفرت داشت و حالت تهوع به ایشان دست می‌داد.

من گفتم چاره این‌کار آسان است، در عرض چند دقیقه آن خانم را هیپنوتیزم نمودم، وروغن  کرچک را به دستش دادم، گفتم این یک گیلاس شربت شیرین خنک است که بوی گلاب مطبوعی می‌دهد، خانم لیوان روغن کرچک را گرفت و با لذت تمام تا ته سر کشید.

در حضور خانواده آقای «س» آزمایشات دیگری در حال هیپنوز انجام شد. بعد از نیم ساعت از خواب بیدار شد، از ایشان سوال  کردیم که در حال هیپنوز چه نوشیدی؟ گفت: شربت خنک شرین مطبوعی که بوی گلاب می‌داد.

 از این آزمایش نتیجه می‌شود که به شخص هیپنوتیزم شده می‌توان تلقین کرد که روغن کرچک را به جای آب بخورد.

زن و سوزن: زنی روزی در روی بالشی که چند سوزن روی آن گذاشته و فراموش کرده بود نشست و احساس سوزشی کرد، برخاست سوزن‌ها را دید، در آورد، ولی یکی از سوزن‌ها را پیدا نکرد و  خیال کرد که یکی از سوزن‌ها به گوشتش فرو رفته است. به علت همین تلقین به خود ساعت به ساعت سوزش گوشت زیادتر می‌شد، اجباراً به پزشک مراجعه شد، ولی طبیب بعد از معاینه نه جای سوزن و نه  علامتی دید، ولی زن آه و ناله‌اش بلند بود و می‌گفت این دکترها چیزی نمی‌فهمند. در نتیجه به چند پزشک دیگر مراجعه کرد، ولی نتیجه معاینه همه یکی بود تا بالاخره آن خانم  را پیش جراحی بردند. آن جراح باهوش جریان را فهمید و زن را خواباند و سوزنی  را که قبلاً تهیه کرده بود، از قوطی در آوردو  محلی را که زن تصور می‌کرد سوزن فرو رفته، با آن سوزن نیش زد، نوک سوزن را خون‌آْود نمود پیش چشم زن نهاد و گفت این سوزن مزاحم که چند روز شما را ناراحت کرده بود بیرون آوردم.

از آن لحظه به بعد زن دیگر احساس درد نکرد و خوشحال شد به خانه برگشت و مشغول کار شد. در این حادثه، خانم ابتدا در اثر تلقین به خود  تصور می‌کرد سوزنی به گوشتش فرو رفته، و ساعت به ساعت در ناحیه مربوطه احساس سوزش زیادتری را می کرد، در قسمت بعدی پزشک جراح با تلقین(سایت هیپنوتیسم دات آی آر) عملی زن را معالجه کرد، یعنی سوزنی تهیه کرده و در گوشت زن فرو برده و نوک آن را خونی کرده و به زن تلقین کرد که سوزن را در آوردم  و تو دیگر راحت شدی و احساس درد نخواهی داشت.      

ادامه دارد. . . (ماهیت تلقین)

******************************

با عضو شدن در کانال تلگرام ما هر روز از مطالب علوم عرفانی و ادعیه اذکار و همچنین از مطالب روز روانشناسی هیپنوتیزم و یوگا و موفقیت در گوشی خود در اختیار داشته باشید و در گوشی خود مطالعه کنید.

برای عضویت وارد لینک زیر شوید

http://telegram.me/inapplyoriginal

بعد از کلیک پنجره ای باز میشود و روی دکمه ok کلیک کنید و سپس وارد کانال ما میشوید در این صفحه در پایین صفحه روی دکمه join کلیک کنید تا برای همیشه عضو کانال ما شوید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن دوم