آموزش علوم عرفانی,گر به خود آیی به خدایی رسی
مرور رده

مطالب علمی

حکایت اخلاقی

خدایا پس تو کجایی؟

خدایا پس تو کجایی؟  پیرزن با تقوایی در خواب خدا رو دید و به او گفت :  (( خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟ )) خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت .   پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو…

شاه کلید همه مشکلها

شاه کلید همه مشکلها جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم. - قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم. - قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته…

داستانهای کوتاه و عبرت آموز

داستانهای کوتاه و عبرت آموز جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت: - ببخشید آقا! من میتونم یکم به خانم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ مرد که اصلاً توقع چنین حرفی رو  نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا پرید و…

چه تلخ است فقر

کودک شيشه پاک کن کودک شیشه پاک کن ميان ماشين‌ها می چرخيد با دستمالی چرکی به بهانه‌ی پاک کردن شيشه‌ها اما هيچ کس او را نمي ديد ... هيچ کس سکه‌ای به کاسه‌اش نمی انداخت ... يک روز راننده اتوبوس بي‌حواسی…

ما همه یک معجزه ایم‏

‏ با سلام خدمت شما دوستان. من سعید هستم از دوستان آقای آذر ایشون تا 26 خرداد نمیتونند سایتو به روز کنند.یعنی در دسترس نیستند.بهم گفتند که در این پست به شما دوستان سایت این اپلای خبر بدم .تا منتظر جواب نظرات نباشید و یا تماس نگیرید.اگه…

حکایت اخلاقی سوم,نصیحت زاهد

حکایت اخلاقی سوم,نصیحت زاهد گرمی هوای تابستان شدت کرده بود.آفتاب بر مدینه و باغ ها و مزارع اطراف مدینه به شدت می تابید. در این حال مردی به نام محمد بن منکدر- که خود را تارک دنیا می دانست-تصادفا به نواحی بیرون مدینه آمد,ناگهان…

حکایت اخلاقی دوم,سگ با حیا

حکایت اخلاقی دوم,سگ با حیا شیخ بهایی می نویسد:عابدی در کوه لبنان در زمان های پیشین زندگی میکرد.وی روزها روزه می گرفت و هر شب گرده ی نانی برای او می آمد.با نیمی از آن افطار و نیم دیگر را برای سحر می گذاشت.مدتی بر این وضع زندگی…

حکایت اخلاقی,علت ظلم

روزی شعبی,حجاج را از ظلم و ستم تحذیر و به عدل و داد ترغیب میکرد.حجاج نیز دیناری طلا برداشت,وزن و عیار آن را سنجیده و به دست شعبی داد و گفت:پیش صراف ها ببر و از وزن و عیار این دینار سوال کن.شعبی نزد چندین صراف رفت.هر یک به طمع این که دینار…

حکایت اخلاقی

با سلام خدمت دوستان خوبم. یه بخش در این سایت اضافه کردم با عنوان حکایت اخلاقی,که در این بخش داستان ها و حکایت های شیرین و آموزنده از بزرگان و امامان معصوم قرار خواهد گرفت. در این بخش  بعد هر داستان و حکایت اگر مایل بودید,نتیجه ای که از…

مرگ بر منافقان اسلام

تذكر***تذکر***تذکر دوستان در بعضي از وبلاگ و سايت ها و كتاب هاي علوم غريبه طلسم هايي رو ديدم كه بايد انها را بسوزانيد يا زير پاي خود بگذاريد و ... ...................................... هر طلسمي را نبايد بسوزانيد ممكن است نام هاي…
متن دوم