آموزش علوم عرفانی,گر به خود آیی به خدایی رسی

زندگی نامه موریس مترلینک و آثار بهترین سخنان او

1

زندگی نامه موریس مترلینک و آثار بهترین سخنان او

موریس مترلینک، (بارون موریس پلیدور ماری برنارد مترلینک) نویسنده و شاعر بلژیکی، برنده جایزهٔ نوبل در ادبیات. زادروز: (۱۸۶۲ – ۱۹۴۹ میلادی)

مترلینک در سال ۱۸۶۲ در شهر گنت در قسمت فلاندر کشور بلژیک متولد شد. زبان آلمانی و فرانسه را در خانواده فراگرفت و در مدرسه زبان لاتین آموخت. وی تحصیلات مقدماتی را در مدرسه سن بارب به پایان برد و جهت فراگیری رشته حقوق، فلسفه و حشره شناسی وارد دانشگاه گردید و مدارج آن را با موفقیت پشت سر نهاد و پس از فارغ التحصیلی به سال ۱۸۸۴ به عضویت کانون وکلای دادگستری شهر کان درآمد و بعد به ریاست این کانون رسید.

اما محیط آنجا نتوانست روح کاوشگر او را آرام سازد، لذا به سال ۱۸۸۷ به فرانسه رفت. ولی چند ماه پس از ورودش به فرانسه به علت مرگ پدر مجبور به ترک آنجا شد و دوباره به شهر کان مراجعت نمود. مرگ پدر اثر عجیبی در وی گذاشت و عاملی گشت که غور او را در فلسفه هستی و حیات زیاد کرد و از آن پس شروع به نوشتن نمایشنامه کرد که اولین اثرش با موفقیت همراه نبود. وی مجدداً به سال ۱۸۹۶ به پاریس رفت و در آنجا تحت تاثیر آثار بزرگان مکتب سمبولیسم قرار گرفت. وی به سال ۱۹۰۰ با زنی به نام ژرژت لبلان (Georgette Leblance) آشنا شد که حکایت مادی و معنوی این زن در وی اثر فراوان داشت. او دو بار جایزه ادبیات نمایشی فرهنگستان زبان و ادبیات فرانسه را به خود اختصاص داد و به سال ۱۹۱۱ جایزه ادبی نوبل را دریافت نمود. اما به خاطر دلبستگی ملی، عضویت در فرهنگستان فرانسه را که به وی پیشنهاد شده بود نپذیرفت. مترلینک دراوج محبوبیت و شهرت به سال ۱۹۲۰ به آمریکا رفت و تا پایان جنگ جهانی دوم و اشغال بلژیک توسط هیتلر به سال ۱۹۴۰ در آمریکا ماند.

وی شاهکار نمایشنامه نویسی خود را به سال ۱۹۰۷ به نام پرنده آبی به قلم کشید که در کمترین مدت به چندین زبان ترجمه گشت. حال دیگر او در اوج شهرت بود و پادشاه بلژیک به وی لقب اشرافی کنت را داده بود و پادشاه انگلستان کاخی را برای وی در آنجا ساخت. او به شیوه سمبولیست‌ها اشعار خود را می‌سرود و ترجمه‌هایش جزو شاهکارهای جاویدان ادبیات فرانسه محسوب می‌گردد. مترلینک آثار زیادی از خود به جای گذاشته‌است. وی به سال ۱۹۴۹ در سن ۸۷ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت.

بعضی از سخنان مترلینک

  • «اگر چشم‌ها را نبندیم تا کسی‌را عفو کنیم یا خود را بهتر بشناسیم، همیشه به کج‌راه خواهیم رفت.»
  • «چه در کمرکش کوهستان‌ها، چه به‌سوی دره‌های ژرف، چه تا به‌انتهای جهان پهناور، یا این‌که در اطراف منزل خود گام برداری، به هرکجا که روی تنها با خود در جاده‌های تقدیر روبرو خواهی شد.»
  • «هرقدمی که در حال حاضر به‌سوی هدفی نامشخص برداریم، ارزشمندتر از طی مسافت‌های طولانی است که در گذشته برای نیل به پیروزی‌های درخشان قدیمی برداشته‌ایم.»
  • «هیچ چیز مانند خوشبختی در مسیر زندگی دام نمی‌نهد، چه زود شکوفه‌های سپید دوستی به برگ‌های زرد دشمنی بدل می‌شود.»
  • «عقل که مولود هوش است همینکه دروازه‌های بزرگ شهر عشق را بر روی ما گشود خود بر آستان آن شهر می‌نشیند و پاسبانی می‌کند و از ورود دزدان و غارتگران که بدیها و اهریمنان عالم هستی را مددکارند، جلوگیری می‌نماید.»
  • «آنچه را ما به نام مرگ می‌خوانیم یک زندگی است که هنوز نتوانسته‌ایم چگونگی آن را بفهمیم.»
  • «آینده، به‌نظر بزرگ جلوه می‌کند اما وقتی که گذشت می‌فهمیم که ناچیز بوده است.»
  • «ارزش اخلاقی بسته به تعداد وظایفی است که آدم انجام می‌دهد.»
  • «اشخاص بزرگ که در دنیا موفقیت‌های عظیم نصیبشان شده همواره در روح خود برای وقایع و حوادث غیرمنتظره، جای مخصوص باز می‌کنند.»
  • «تمام چیزهایی که نوابغ آینده خواهند گفت، هم اکنون در وجود من و شما هست. منتها باید آن را پیدا کرد و انگشت رویش گذاشت.»
  • «تمام سرمایه فکری و دانش اخلاقی باید تسلیم یک عظمت اخلاقی و روحی گردد وگرنه دانش مانند رودی خواهد بود که نتوانسته‌است خط سیر خود را بپیماید و به دریا بریزد و با وضعی اسف‌آور در صحرا و ریگزارها فرورفته باشد.»
  • «ما نباید امیدوار باشیم که دنیا قوانین و نظامات و مناظر و آثار خود را برای خشنودی ما تغییر بدهد زیرا آن هرگز تغییر نمی‌نماید بلکه این ما هستیم که تغییر می‌کنیم و اگر روزی از محیط کنونی خارج شدیم احتمالأ آن را طور دیگر خواهیم دید.»
  • «مردمان عادی نظیر شهر صددروازه هستند که سرنوشت از هر دروازه‌ای که بخواهد وارد می‌شود، اما وجود مرد خردمند، شهری است که یک مدخل بسته دارد، هنگامی که سرنوشت خواست وارد شود ناچار دق‌الباب می‌کند.»
  • «ترس ما از مرگ، ناشی از این است که بیم‌ناک هستیم که مبادا من را از دست بدهیم و بعد از مرگ، خودمان را نشناسیم.»
  • «اصول و اساس و قانون اصلی دنیا بی‌اطلاعی و بی‌خبری است.»
  • «لازمه برقراری کمونیزم در یک جامعه انسانی این است که حرص و بخل و حسد و خشم و شهوت از بین برود.»
  • «ما باید خیلی خودپسند و خودخواه باشیم اگر تصور کنیم که ما برجسته‌ترین موجودات دنیا هستیم.»
  • «همین موضوع که ما یقین داریم: هرگز در این جهان، نیست نخواهیم شد و همواره جزئی از هستی خواهیم بود، امیدواری بزرگی است.»
  • «من هیچ افسوس نمی‌خورم که چرا نام من در دنیا باقی نخواهد ماند برای اینکه نام هیچ‌کس در دنیا باقی نمی‌ماند و عمر کره خاک که پانصد میلیون سال یا کمتر و زیادتر می‌باشد در قبال عمر جهان حتی یک میلیونیم ثانیه نیست.»
  • «هر کس لایق خدایی است که شخصاً تصور کرده است.»
  • «هیچ چیز بهتر از کار کردن بجای غصه خوردن، آدمی را به خوشبختی نزدیک نمی‌سازد.»
  • از مورلیس مترلینگ برسیدند؟ دوست بهتر است یا برادر. گفت:ما در انتخاب برادر نقشی نداریم اما دوست برادریست که خود انتخاب می‌کنیم

 

  • «شاید قرن‌ها بگذرد و در کره خاکی متفکری مانند مترلینک به‌وجود نیاید.»
    • آلبرت اینشتین
  • «اگر بگوییم مترلینک به منزله سقراط عصر حاضر است سقراط را خیلی بزرگ و مترلینک را کوچک کرده‌ایم.
    • هنری برگسون

 

زندگی نامه موریس مترلینک و آثار بهترین سخنان او

1 نظر
  1. مسلم می گوید

    تشکر از مطلب بسیار مفیدی که گذاشتید…ممنون بابت تمام زحماتی که میکشید

    التماس دعا از همه

پاسخ به مسلم
لغو پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن دوم